علل گریز از ازدواج

به طور کلی علل تإخیر و یا گریز جوانان بخصوص دختران جوان از ازدواج را مى توان به شرح زیر برشمرد:
۱ـ ادامه تحصیلات در سطوح عالى
از موانع عمده اى که در سر راه ازدواج بسیارى از جوانان به طور جدى مطرح است, ادامه تحصیلات در سطوح عالى است. اینکه این موضوع اساسا بتواند به عنوان مانعى براى دانشجویى و فنآموزى رخ نماید, در خور تإمل و بررسى است, ولى به نظر مى رسد که شاید بتوان با قدرى تدبیر و چاره اندیشى با آن به طور شایسته کنار آمد.
ازدواج به لحاظهاى گوناگون عاطفى, اخلاقى, روانى و نیز جسمى نیاز جدى انسان است و استعدادهاى مختلف عقلى و عاطفى او در سایه پیمان زناشویى شکوفا شده و به بار مى نشیند, موقعیت و شخصیت اجتماعى فرد به طور کامل با ازدواج شکل مى گیرد, احساس مسوولیت و تعهد اجتماعى در پرتو تشکیل خانواده در وجود انسان بیدار شده و رشد مى یابد. با این وصف عاقلانه نیست, انسانى خود را از این همه مواهب و فواید محروم سازد و به بهانه هاى مختلف از آن سر باز زند.
البته اگر کسى بتواند با مراقبت کامل, خود را از هر گونه تحریکات جنسى به دور داشته و همه حواس و توجه خود را به سوى تحصیل دانش معطوف سازد, شاید کناره گیرى از ازدواج مشکل جدى براى او به بار نیاورد, ولى شخصى که از چنین تسلطى بر افکار و احساسات خود برخوردار نیست, عواقب دورى گزیدن از آن براى او بسیار زیانبار و گاهى هم شکننده و غیر قابل جبران خواهد بود.
و لذا مى توان در صورت احساس نیاز به ازدواج و تمایل به ادامه تحصیلات تا سطوح عالى, این کار را با یکى از طرق زیر دنبال کرد و به هر دو خواسته جامه عمل پوشید.
۱ـ طولانى بودن دوران عقد.
۲ـ عقد موقت با اطلاع و موافقت والدین.
۳ـ گنجاندن شرط موافقت و همکارى شوهر براى ادامه تحصیل در عقد ازدواج.
۴ـ کنترل و جلوگیرى از داشتن فرزند براى مدتى با توافق دو طرف.
۵ـ کار ضمن تحصیل در صورتى که زن و مرد هر دو محصل و دانشجو باشند.
۶ـ کمک و مساعدت والدین دو طرف. و بالاخره در پیش گرفتن زندگى همراه با قناعت و ساده زیستى.
۲ـ نبود خواستگار دلخواه
دختر و پسر, در آغاز دوران بلوغ و مدتى پس از آن به جهت قوت غریزه و ضعف اندیشه, بیشتر در پى اطفاى غریزه اند و کمتر به تشکیل خانواده و زندگى مشترک و چگونه بودن آن مى اندیشند و لذا به ندرت در این باره و در خصوص ویژگیها و اوصاف شریک زندگى خود به تإمل و محاسبه مى پردازند.
به تدریج هر چه از سن بلوغ فاصله بیشتر مى شود و قواى عقلى و فکرى تقویت مى گردد این گونه مسایل نیز در کنار پاسخگویى به نیاز جنسى در دایره محاسبات و آینده نگرى انسان وارد مى شود. هر چه بر مقدار این فاصله افزوده شود این موضوع نیز با شدت بیشترى, فکر و حواس او را به خود مشغول مى سازد.
البته این کار در جاى خود خوب, پسندیده و لازم است که در پاسخنامه پیش به اهمیت آن و شمه اى از این صفات اشاره کردیم. و شاید بر اساس همین حکمت است که ازدواج دختران ـ که به جهت زودرس بودن بلوغ آنان, معمولا در سنین کمتر از پسران به وقوع مى پیوندد و آنها تا آن زمان هنوز تجربه کافى براى زندگى و معاشرت زناشویى نیاموخته اند و از سوى دیگر اختیار طلاق نیز, جز در موارد معین, بر اساس حکمت و مصلحت, به آنها داده نشده است ـ باید با اجازه و موافقت پدر و ولى صورت پذیرد, تا سرنوشت آینده و زندگى آنان با دوراندیشى و احتیاط پدر, که از تجربه و احاطه بیشترى نسبت به مسایل زندگى و ضروریات و لوازم آن برخوردار است, تإمین شود و با نزدیک نگرى و ناپختگى و پیروى از هوس, دست خوش تزلزل و ناکامى نگردد.
ولى گاهى در سنین بالاتر این قضیه به سرحد وسواس مى رسد و به تدریج نکاتى ریز و غیر قابل اعتنا جاى مهمى را در این مجموعه به خود اختصاص مى دهد و از باب ((هر آنچه شرطش افزون گردد وجودش حاکم مى شود)) به تدریج دستیابى به چنین همسر مطلوبى به آرزویى تبدیل مى شود که به آسانى قابل تحصیل نیست و تجربه نشان داده است که چنین انسانهایى پس از افول غریزه و سستى آن و فروکش کردن عواطف و احساسات پاک جوانى و غالبا نرسیدن به خواسته واقعى خود, احساس ناکامى و شکست کرده و خود را از قافله زندگى انسانى عقب مانده مى یابند.
این نکته را باید توجه داشت که انسانهاى معمولى خالى از عیب و نقص نیستند. هنر زندگى کردن در این نیست که زن و شوهر از هر جهت موافق و مطلوب هم بوده و هیچ نارسایى در وجودشان نباشد بلکه هنر زندگى در این است که با سرپنجه تدبیر, صفا, محبت و ایثار, نقایص و کمبودهاى جزیى و قابل اغماض در هر یک از طرفین پوشیده شده و تحت الشعاع صفات, ویژگیها و شرایط اصلى و اساسى قرار گرفته و از آن چشم پوشى شود.
قرآن کریم مى فرماید: ((هن لباس لکم و انتم لباس لهن)); آنان[ زنان] پوشش شمایند و شما نیز پوششى براى آنان هستید.(۳)
همچنان که لباس عیب بدن را مى پوشاند زن و مرد نیز باید ساتر و حجاب عیوب هم باشند. و با عیب پوشى نسبت به یکدیگر به توافق و تفاهم واقعى و در پرتو آن به عشق و محبت نسبت به هم دست یابند.
۳ـ گریز از مسوولیت پذیرى
بسیارى از اینکه پذیرش ازدواج و اقدام به تشکیل خانواده, همراه با قبول مسوولیتى بزرگ, در اداره زندگى, رفت و آمدها, ارتباطات جدید, خواسته هاى همسر و احیانا برخى نزدیکان او و در نهایت بچه دارى و تربیت فرزند, است در هراسند و این قضیه گاهى آن چنان در دیدگاهشان دشوار و سنگین



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




برچسب ها :